English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9082 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
secondary landing U منطقه پیاده شدن فرعی برای پشتیبانی از عملیات پیاده شدن اصلی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
landing U پیاده شدن به ساحل فرود هواپیما
landing U ورود بخشکی
landing U فرودگاه هواپیما
landing U بزمین نشستن هواپیما
landing U فرود
landing U پاگردان
landing U ورود به خشکی
landing U نشستن هواپیما
landing U پاگرد
landing U فرود [هواپیما یا موشک]
landing U اسکله
landing U فرود ژیمناست به زمین
landing forces U قوای اب خاکی
landing gear U چرخ هواپیما که هنگام نشستن هواپیما وزن انراتحمل میکند
landing forces U نیروهای پیاده شونده
landing zone U منطقه فرود
landing forces U نیروها پیاده شونده به ساحل
landing zone U منطقه نشست هوایی
landing zone U فضای دیسک سخت که داده عبور نمیکند
landing beam U نورافکن هدایت زمینی هواپیمابرای فرود
forced landing U فرود اجباری هواپیما
forced landing U فرود اجباری
instrument landing U فرود کور
instrument landing U فرود با استفاده ازدستگاههای کنترل هواپیما وبرج مراقبت
landing aids U وسایل کمک ناوبری فرودهواپیما وسایل کمکی فرودهواپیما
landing aircraft U هواپیمای در حال فرود
landing angle U زاویه فرود
landing approach U مسیر تقرب
landing approach U مسیر نشستن هواپیما مسیر پیاده شدن به ساحل
landing area U منطقه فرود
landing area U منطقه نشستن هواپیما منطقه پیاده شدن به ساحل
landing attack U تک همراه با پیاده شدن به ساحل
landing attack U تک فرود یا پیاده شدن به ساحل با کشتی یاهواپیما
landing beach U ساحل پیاده شدن
landing gear U عراده هواپیما وسایل فرود امدن
landing gear U ارابه فرود
landing schedule U برنامه پیاده شدن به ساحل برنامه عملیات اب خاکی برنامه فرود
landing ship U ناو نیرو پیاده کن
landing wires U سیمهایی برای متحمل شدن نیروهای وارد بر سازه هواپیما در حال فرود
landing weight U وزن با هنگام تخلیه
landing site U پایگاه فرود
landing site U محل فرود
landing slab U تاوه پاگرد
landing threshold U استانه فرود اب خاکی
landing threshold U نقطه شروع عملیات اب خاکی
landing vehicle U خود روشنی دار اب خاکی
landing place U فرودگاه اسکله
landing party U گروه پیاده شونده به ساحل تیم فرود
landing group U گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
landing hill U تپه فرود
landing spot U نقطه فرود
landing light U چراغ فرود
landing mat U باند فرود اضطراری
landing mat U باندفرود تعجیلی
landing net U تور ماهیگیری با دسته کوتاه یا بلند, دامی که باماهیهای بزرگ راباان به خشکی میکشند
landing order U اجازه تخلیه بار
landing order U دستورتخلیه بار
landing party U گروه اب خاکی
landing weight U وزن فرود
landing zone U نوک وارد این ناحیه میشود و به دیسک یا داده آسیبی نمیرساند
landing strip U باند فروداضطراری هواپیما یا هلی کوپتر
landing field U فرودگاه
air landing U فرود از راه هوا
air landing U فرودهوایی
air landing U پیاده شدن از راه هوا هوانشست کردن
landing stage U حملباقایق
administrative landing U پیاده کردن بار و مسافر به صورت اداری
administrative landing U پیاده شدن اداری
landing craft U کرجی ساحلی
crash-landing U سقوط کردن هواپیما
landing strip U باند فرود
landing strips U باند فروداضطراری هواپیما یا هلی کوپتر
landing strips U باند فرود
landing window U پنجرهفرود
landing deck U غرشهفرود
chinese landing U پهلو گرفتن به سبک چینی
vertical take off and landing U هواپیمایی که بدون داشتن سرعت نسبی قادر به برخاستن از سطح زمین معلق ماندن در هوا و فرودمجدد باشد
quarter landing U پاگرد پله با 081 درجه گردش
soft landing U فرود نرم
diversionary landing U فرود انحرافی برای اغفال دشمن فرود منحرف کننده
night landing U پیاده شدن درساحل در شب
conventional take off and landing U هواپیمایی با نشست وبرخاست معمولی
night landing U فرود شبانه
secondary U ثانویه
secondary U هر رسانه ذخیره سازی داده
secondary U ثانوی
secondary U حاکی از زمان گذشته
secondary U درجه دوم
secondary U کمکی
secondary U فرعی
secondary U که حافظه اصلی و سریع کامپیوتر
secondary U نیست
secondary U وضعیت موقت ایستگاه دریافت داده
secondary U سازمانی که دستیابی به اینترنت را برای ناحیه مشخصی از کشور تامین کند
secondary U کانال دوم که حاوی اطلاعات کنترلی ارسالی همزمان با داده باشد
secondary U در درجه دوم اهمیت یا کم اهمیت تر از اولین
secondary U یدکی
main landing gear U ترمزاصلیفرود
landing, storage, delivery U تخلیه
landing, storage, delivery U نگهداری
nose landing gear U ترمزفروددماغه
naval landing party U تیم اب خاکی نیروی دریایی تیم اماده کردن ساحل برای عملیات اب خاکی
maximum landing weight U حداکثر وزن فرود
landing, storage, delivery U تحویل
front landing gear U ترمزجلوییفرود
landing signal officer U افسر ارتباط فرود
air landing facility U تاسیسات مخصوص پیاده شدن از راه هوا تاسیسات فرودهوایی
army landing forces U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
automatic approach and landing U روش کنترل خودکار سرعت ومسیر هواپیما در تقرب
battalion landing team U تیم پیاده شونده گردانی
battalion landing team U تیم ساحلی گردان
brigade landing team U تیم پیاده شونده تیپی
deck landing aid U کمکهای فرود
auxiliary landing field U فرودگاه کمکی
design landing weight U حداکثر وزن پیش بینی شده هنگام فرود هواپیما برای استفاده در محاسبات طراحی
landing ship dock U اسکله فرود اب خاکی
landing craft tank U ناو تانک پیاده کن
landing craft raiding U قایق هجومی
landing craft assault U قایق نیرو پیاده کن
advanced landing field U پایگاه فرود مقدم
divided landing gear U ارابه فرود ثابت که هیچ محور افقی بین چرخهای ان وجود ندارد
advanced landing field U پایگاه هوایی مقدم
secondary soil U خاک جابجا شده یا ثانوی خاک دستی
secondary stairs U پلکان فرعی
secondary standard U استاندارد ثانویه
secondary storage U انباره ثانویه
secondary storage U حافظه ثانویه
secondary storage U انباره ثانوی
secondary stress U خستگی فرعی
secondary stresses U تنشهای درجه دوم
secondary sewers U لولههای فرعی فاضلاب
secondary road U جاده فرعی یا درجه 2
secondary planet U اقمار
secondary planet U ماه
secondary port U بندر فرعی
secondary port U ,
secondary port U subordinatestation : syn
secondary port U station secondary
secondary processes U فرایندهای ثانوی
secondary productivity U فراوردگی دومین
secondary qualities U صفات ثانوی
secondary reinforcer U تقویت کننده ثانوی
secondary reward U پاداش ثانوی
secondary road U جاده درجه دو
secondary treatment U پاکسازی دومین
secondary treatment U تصفیه دومین
secondary picketing U کشاندناعتصاببهبیرونکارخانهیاشرکت
secondary schools U دبیرستان
secondary school U دبیرستان
secondary effect U اثر جانبی
secondary effect U اثر فرعی
secondary effect U نتیجه جانبی
secondary effect U عوارض جانبی [اثر جانبی]
secondary effects U اثرهای جانبی
secondary modern U نوعیمدرسهکهتاچندیپیشدربریتانیارایجبود
secondary action U انجام عملیاتیجهتموثرترکردنیکاعتصاب
secondary winding U سیم پیچ ثانویه
secondary winding U سیم پیچ خروجی
secondary wire U سیم خروجی
secondary position U موضع فرعی
secondary position U موضع یدکی
secondary channel U دومینجهت
secondary inlet U دومینوردی
secondary mirror U دومینآینه
secondary reflector U منعکسکنندهثانوی
secondary root U دومینریشه
secondary effects U آثار جانبی
secondary planet U انگل قمر
secondary gain U بهره ثانوی بیماری
secondary carbon U کربن نوع دوم
secondary coil U پیچک ثانوی
secondary cone U برج هدایت یدکی ناو
secondary consumers U مصرف کنندگان دومین
secondary costs U هزینههای غیر مستقیم یاثانوی
secondary drive U سائق ثانوی
secondary education U اموزش متوسطه
secondary effects U اثرات ثانوی
secondary elaboration U بسط ثانوی
secondary electron U الکترون ثانوی
secondary alcohol U الکل نوع دوم
secondary carbon U کربن 2 درجه
secondary beam U تیرک
secondary unit U واحد فرعی
of secondary importance U از حیث اهمیت د ردرجه دوم دردرجه دوم اهمیت
of secondary importance U کمترمهم
secondary cell U پیل باتری
secondary airflow U جریان هوای فرعی
secondary alcohol U الکل 2 درجه
secondary amine U امین 2 درجه
secondary amine U امین نوع دوم
secondary armament U جنگ افزار فرعی تانک یاهواپیما یا ناو
secondary battery U پیل باتری
secondary battery U باتری بارشدنی
secondary emission U صدور ثانوی
secondary planet U ملتزم
secondary hydrogen U هیدروژن درجه دوم
secondary inhibitor U بازدارنده ثانوی
secondary motivation U انگیزش ثانوی
secondary item U اقلام فرعی تدارکاتی
secondary item U کالای تدارکاتی فرعی
Recent search history Forum search
0bteimoor@yahoo.com لطفا این پاراگراف رو برام ترجمه کنین
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com